شعر در مورد وصال
شعر در مورد وصال
شعر در مورد وصال یار,شعری در مورد وصال یار,شعر در باره وصال یار,شعر زیبا در مورد وصال یار,شعر در باره ی وصال یار,شعر کوتاه درمورد وصال یار,شعر در مورد وصال,شعر در مورد وصال عشق,شعر در مورد وصال دوست,شعری در مورد وصال,شعر عاشقانه در مورد وصال,شعر زیبا در مورد وصال,شعر در مورد روز وصال,شعر در مورد عشق و وصال,شعر در وصف وصال یار,شعر عاشقانه در وصف وصال,شعری در وصف وصال یار,شعری در وصف وصال,شعر در وصف وصال,شعر وصال عشق,شعر در مورد وصال عشق,شعر در وصال عشق,شعر وصال,شعر وصال شیرازی,شعر وصال الحبیب,شعر وصال دوست,شعر وصالک,شعر وصال معشوق,شعر وصال عاشقانه,شعر وصال و فراق,شعر وصال سعدی,شعر وصال شیرازی برای امام حسن,دیوان شعر وصال شیرازی,شعر از وصال شیرازی,شعر عاشقانه وصال شیرازی,شعر زیبای وصال شیرازی,معروف ترین شعر وصال شیرازی,شعر عن وصال الحبیب,شعر فی وصال الحبیب,شعر در وصال دوست,شعر در مورد وصال دوست,وصالک شعر نبطی,شعر ابی وصلک,شعر وصال عاشق و معشوق,شعر درباره وصال معشوق,شعر در وصال معشوق,شعر عاشقانه وصال یار,شعر های عاشقانه وصال,شعر عاشقانه وصال حافظ,شعر وصال عاشق
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد وصال برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
مهم نیست در عشق به وصال برسی
مهم این است که لیاقت تجربه کردن
یک عشق پاک را داشته باشی.
شعر در مورد وصال یار
این همه رنج کشیدیم و نمی دانستیم
که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست.
شعری در مورد وصال یار
کن نظری که تشنه ام، بهر وصال عشق تو
من نکنم نظر به کس، جز رخ دلربای تو
شعر در باره وصال یار
دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز
صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم
پروانه را شکایتی از جور شمع نیست
عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم
شعر زیبا در مورد وصال یار
چون جان و دلم خون شد در دردِ فراقِ تو
بر بوی وصال تو، دل بر سر جان تا کی؟
شعر در باره ی وصال یار
در بادیهٔ عشق تو کردم سفری
تا بو که بیایم ز وصالت خبری
شعر کوتاه درمورد وصال یار
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانهٔ ما را
شعر در مورد وصال
برون نمی رود
از خاطرم خیال وصالت
اگرچه نیست وصالی
ولی خوشم به خیالت.
شعر در مورد وصال عشق
گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد
دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم
شعر در مورد وصال دوست
ای که نزدیکتر از جانی و
پنهان ز نگه…
هجر تو خوشترم آید
ز وصال دگران…
شعری در مورد وصال
خواهند عاشقان دو مراد از خدای خویش
هجر از برای غیر و وصال از برای خویش
شعر عاشقانه در مورد وصال
و این طرفهتر که چشم نخسپد ز شوق تو
گرمابه رفته هر سحری از وصال تو
شعر زیبا در مورد وصال
شبهاست چو گل غرقه به خونم که به سویم
از باغ وصال تو نسیمی نوزیده ست
شعر در مورد روز وصال
همه حدیث وفا و وصال میگفتی
چو عاشق تو شدم قصه واژگون کردی
شعر در مورد عشق و وصال
پس از وصال و رسیدن به معشوق
چه بسا دیگر کسی شعری نسراید
دستت را دراز می کنی
جست و جو می کنی
لمس می کنی
گوش می سپاری
نزدیک می شوی
شعر در وصف وصال یار
ما با امید صبح وصال تو زنده ایم
ما را ز هول این شب هجران نگاه دار
شعر عاشقانه در وصف وصال
گفتم همیشه فکر وصال تو میکنم
در خنده شد که این همه فکر محال چیست ؟
شعری در وصف وصال یار
مگر در این شب دیرانتظار عاشقکش
به وعدههای وصال تو زنده دارندم
شعری در وصف وصال
با تمنای وصال چون تو کس باشد مرا
گر بود شایسته ی غم خوردن تو جان من
شعر در وصف وصال
در پردهای و بر همه کس پرده میدری
با هر کسی و با تو کسی را وصال نیست
شعر وصال عشق
من به دست آورم وصالش لیک
ملک عالم به من رها که کند ؟
شعر در مورد وصال عشق
عید آمد به کف نشان وصال
عاشقان این نشان مبارک باد
شعر در وصال عشق
عشق را مرتبت نداند آنک
غرض ز مسجد و میخانهام وصال شماست
جز این خیال ندارم خدا گواه من است
شعر وصال شیرازی
ساقی عشق بتم در جام امید وصال
می گران دادست کارد آن سبکساری مرا
شعر وصال الحبیب
هر چند امیدی به وصال تو ندارم
یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم
شعر وصال دوست
این همه رنج کشیدیم و نمی دانستیم
که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست
شعر وصالک
رنج فراق هست و امید وصال نیست
این”هست و نیست”کاش که زیر و زبر شود
شعر وصال معشوق
گر شادی وصال تو یک دم نمی رسد
شادم که جز غمت به دلم غم نمی رسد
شعر وصال عاشقانه
یاد از آن بی خبریها که در آغوش وصال
با تو بودم من و کس را به میان راه نبود
شعر وصال و فراق
با من نگو سخن ز وصال و ز عاشقی
زیرا وصال وعاشقی ات ننگ می شود
شعر وصال سعدی
فرقی نمیکند که وصال است یا فراق،
پایان قصه هر چه که باشد ، شکست نیست
شعر وصال شیرازی برای امام حسن
امید من به وصالت ، امید آن مردی است
که گفت ماهی ِ سرخ از سراب می گیرم
دیوان شعر وصال شیرازی
یا عشق یا وصال …چه سخت است زندگی
وقتی که هر دو را به تو با هم نمی دهد
شعر از وصال شیرازی
اسم آن روز که نامیدهای اش روز وصال
در لغتنامهی من «روز مباداست» رفیق
شعر عاشقانه وصال شیرازی
میبرم تا ز تو دورش سازم
زتو، ای جلوه امید محال
میبرم زنده بگورش سازم
تا از این پس نکند یاد وصال
شعر زیبای وصال شیرازی
گر یار وصال ما نجوید
با عشق وصال یار غارم
معروف ترین شعر وصال شیرازی
سماع آمد سماع آمد سماع بی صداع آمد
وصال آمد وصال آمد وصال پایدار آمد
شعر عن وصال الحبیب
عاشقی نبود تقاضای وصال
بهر نفس خویش پیکاری بود
شعر فی وصال الحبیب
در بارگه وصال خویشم
از لطف نمی دهی دمی بار
شعر در وصال دوست
ز محرمان سراپرده وصال شوم
ز بندگان خداوندگار خود باشم
شعر در مورد وصال دوست
وصال دوستان روزی ما نیست
بخوان حافظ غزل های فراقی
وصالک شعر نبطی
کجا یابم وصال چون تو شاهی
من بدنام رند لاابالی
شعر ابی وصلک
این باد بهار بوستانست
یا بوی وصال دوستانست
شعر وصال عاشق و معشوق
روزگار وصال چون بگذشت
گویی آن روزگار خوابی بود
شعر درباره وصال معشوق
وصال آفتاب عالم افروز
نصیب شبنم شب زنده دارست
شعر در وصال معشوق
پیغام، نمکچش وصال است
دلخوش کن عاشقان خیال است
شعر عاشقانه وصال یار
باشد وصال سیمبران بوته گداز
در گوهرست رشته دمادم نزارتر
شعر های عاشقانه وصال
وصال امیدینه عمرین گچیتدی کویینده
یتیشمز ایشلرینه صائبین دعاسی هنوز
شعر عاشقانه وصال حافظ
از شراب الست روز وصال
دل مستم هنوز مخمور است
شعر وصال عاشق
بر بوی وصال عمر بگذشت
آخر طلب محال تا کی؟
شعر در مورد وصال یار
جز عراقی که نیست امیدش
تا ببیند وصال کمجان را
شعری در مورد وصال یار
غرق آبیم و آب می جوییم
در وصالیم و بی خبر ز وصال
شعر در باره وصال یار
در طرب خانه وصال قدم
هر زمانت سرور دیگر باد
شعر زیبا در مورد وصال یار
آن جا که وصال دوستانست
والله که میان خانه صحراست
شعر در باره ی وصال یار
تا قدر وصال حق بدانند
تا درد فراق حق بینند
شعر کوتاه درمورد وصال یار
زان نرگس مست شیرگیرش
بی خمر وصال در خمارید
شعر در مورد وصال
تا صبح وصال دررسیدن
درکش شب تیره را در آغوش
شعر در مورد وصال عشق
برخیز و بزن یکی نوایی
بر یاد وصال دلربایی
شعر در مورد وصال دوست
تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال
خطا نگر که دل امید در وفای تو بست
شعری در مورد وصال
دیدن هنگامه هستی شنیدن بیش نیست
وهم ما تا کی وصال اندیشد این پیغام را
شعر عاشقانه در مورد وصال
عیش وصال و ذوق کنار آرزوی کیست
مائیم و حرف بوسی از آن آستان بلب
شعر زیبا در مورد وصال
شبنم وصال گل طلبید آب شد ز شرم
از هر که هرچه می طلبی اینچنین طلب
شعر در مورد روز وصال
لطف و عطا و رحمتت طبل وصال می زند
گر نکند وصال تو بار دگر بهانه ای
شعر در مورد عشق و وصال
بوی وصال در خور این روزگار نیست
ضایع مکن به دلق گدایان گلاب را
شعر در وصف وصال یار
هست مراد کسان دولت روز وصال
آنچه مراد من است در هجران آن طلب
شعر عاشقانه در وصف وصال
شبهاست چو گل غرقه به خونم که به سویم
از باغ وصال تو نسیمی نوزیده ست
شعری در وصف وصال یار
تا نخواهی صحبت اغیار نیست
ور به جان جویی وصال یار نیست
شعری در وصف وصال
بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا
شعر در وصف وصال
در بزم دور یک دو قدح درکش و برو
یعنی طمع مدار وصال دوام را
شعر وصال عشق
روا مدار خدایا که در حریم وصال
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
شعر در مورد وصال عشق
دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود
نازپرورد وصال است مجو آزارش
شعر در وصال عشق
چگونه باز کنم بال در هوای وصال
که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق
شعر وصال
دریغ مدت عمرم که بر امید وصال
به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق
شعر وصال شیرازی
خوش خبر باشی ای نسیم شمال
که به ما می رسد زمان وصال
شعر وصال الحبیب
حکایت شب هجران فروگذاشته به
به شکر آن که برافکند پرده روز وصال
شعر وصال دوست
حافظ وصال می طلبد از ره دعا
یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن
شعر وصالک
طمع به قند وصال تو حد ما نبود
حوالتم به لب لعل همچو شکر کن
شعر وصال معشوق
تا پیش بخت بازروم تهنیت کنان
کو مژده ای ز مقدم عید وصال تو
شعر وصال عاشقانه
وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به
شعر وصال و فراق
وصال دولت بیدار ترسمت ندهند
که خفته ای تو در آغوش بخت خواب زده
شعر در مورد وصال
- ۹۶/۰۸/۱۶